مشاهیر ترکمن

قربان نظر عزیزوف Gurbannazar Ezizow

قربان نظر عزیزوف (Gurbannazar Ezizow)

مارقوش تورکمن صحرا – آیتکین عطاخانی: قربان نظر عزیزوف ۱۹۷۵-۱۹۴۰م. یکی از مشهورترین هسته های شعر و اندیشه و عصاره ی اعتبار شعر و سخن ترکمن و دارنده ی نشان ادبی مختومقلی فراغی ست؛وی در یکم مارس ۱۹۴۰م.

gurbannazar ezizow - قربان نظر عزیزوف Gurbannazar Ezizow
gurbannazar ezizow

در روستای بوزمه‌یین از حوالی عشق‌آباد به دنیا می‌آید و به سال ۱۹۴۸م. تحصیلات مقدماتی را می‌آغازد و به سال ۱۹۵۹م. تحصیلات متوسطه را به پایان می رساند وی در همان سال به تحصیلات تکمیلی در دانشگاه دولتی و در رشته ی زبان شناسی روی می آورد؛و به سال ۱۹۶۴م.پس از پایان تحصیل در سمت سردبیری در هیأت تحریریه ی کانون ادبی کودکان و نوجوانان کار می‌کند شاعر در همان سال به خدمت سربازی در می‌آید و به سال ۱۹۶۵م. پس از پایان دوران سربازی را تا سال ۱۹۷۰م. مدیریت بخش شعر و ادب در روزنامه ی ادبیات و هنر را بعهده می‌گیرد.

قربان نظر عزیزوف از سال ۱۹۷۲م.تا پایان عمرش مشاور کانون نویسندگان ترکمنستان بود تا اینکه در ۲۹ سپتامبر ۱۹۷۵م. داهیه‌ی مرگ، داعی شعر و سخنی چون عزیزف را در ربود. مشاطه ی سخن را که شاعر است پروای دلفریبی نیست که خود از آشوب دل، آگه ست. و عزیزف نیز می داند که لاشک به هنر شاعری می تواند هدیه ی فرخنده به خواسته ی دل رنجیده فراهم آورد و قابله ی قابلی برای خلق شعر و سخن ترکمن باشد.

به استشهاد تاریخ شعر و ادب ترکمن می توان عدم تعلق به تنزل شعر را در میان بانیان بنای شعر و ادب یافت آنجا که زبان محاوره به محاصره ی شعر و ترانه درآید شاعران به قضاوت کلام درآیند و عنان سخن را به دستگیری دل گرفته و مهر خرسندی بر دلها زنند.قربان نظر عزیزف به نازبالش شعر و سخنش دست تصرف بر دلها زد و توفیق سیادت بر سلک نظام سخن یافت.شاعران آن خوش نشینان سخنند که چون به کاشانه ی دل رسند به نشینان دیگرند که بر ملکوت کلام،خانه کنند.

قربان نظر عزیزف هنگامیکه تنها پانزده سال دارد نخستین سروده های رسمی اش به چاپ می رسد.شاعر با خلق صدها اثر شعری قوی و غنی در ادبیات ترکمن توانست مقام نخست سرایش را از آن خود سازد و خالق «سنت های بستان سرای» گردد.وی منظومه های شعری مانند:«دختر دور» ،«کشتی عقل به بحر اندیشه» ،«عشق» و «پاییز» را می سراید؛ نیز آثار درام و تأثیرگذاری همچون:«نسل ها» ،«پس از جنگ» و «تبعید» را خلق می کند و حماسه ی داستانی «گوراوغلی» را به نظم می‌کشد.

گویند وقت افسون سخن که رسد ساحره ی شعر در رسد و عزیزف آن ساحره ی خلاق شعر و سخن ست که به تکنیک سرایش آشناست و به لوای لطافت لایح بر سماط سخنش آگه ست و حسن حفاظ حافظان حرف و صوت را می داند که خود محصول مواصلت شعر و اندیشه ست و شاعران جملگی اعجوبه ی عجیب جهات زبانند.به کاشانه ی شاهانه ی شاعری عزیزف همه نوع هنری پیداست و بر جنبه ی وجود زبان شعری اش مجال خسروی سخن هویداست چنانکه معانی عمیق بر شط شاعری وی به عقود قبول دل در می آید.

مجموعه اشعاری از عزیزف مانند: «پسر و دریا»(۱۹۶۹م.)، «باور»(۱۹۷۱م.)، «میان زمین و آسمان»(۱۹۷۳م.) و…به چاپ می رسد از سالهای ۱۹۷۰م.تا ۱۹۶۰م.را شاعر جوان بر شعرگاه شعر و سخن ترکمن به مباشرت ادب می شتابد و بر ساحت سخن ترکمن به تشویق شگفتی شعر می پردازد و اینگونه بی چشمداشتی بر شبکه ی شعر و شاعری مشغول می‌شود.

شاعر،آخرین کتابش را که بدست خویش گردآوری کرد «پاییز»(۱۹۷۸م.) نام نهاد گویی که می دانست خزان عمرش در راه است و تندباد أجل در کمین است.هرچند که مجموعه اشعاری دیگر از وی به نام«پاداش»به سال(۱۹۷۸م.) به چاپ رسید. بخشی از سروده های شاعر مانند:«صحرای ترکمن»، «کوه ها»، و مانند اینان دستمایه ی موسیقی ترکمن گشتند و بخشی از منظومه های شاعر به سمت و سوی ادبیات نمایشی رفتند و بر صحنه ی نمایش و در معرض دیدگان به اجرا در آمدند.

اشعار شگفتی ساز شاعر بارها به زبانهای زنده و ادبی دنیا ترجمه شدند و در خدمت خلق ها و قشرهای گوناگون در آمدند.به سال ۲۰۱۱م. و ۲۰۰۷م. تمامی آثار شعری وی در ترکمنستان به چاپ می رسند و حق انتقال شعر و سخن به أفهام و عقول انسانی را به جای می‌آورند.

 

منبع: سایت مارقوش تورکمن صحرا www.margush.ir

(ترجمه از سایت قوللانما)

دریافت مطالب و تصاویر سایت با قید منبع مانعی ندارد.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. ماتال لار

    بیزه بیزدیگ
    بیر توپار قیزدیق
    بیزی بوزدیله
    بیر یوپه دوزدیله: قامیش یا حصیر.

    یر آشاقیندا آی گزر: آزال یا گاو آهن.

    قارانگقی اوی ده قاپلانگ گورلار: چیرا یا چراغ.

    یوک آشاقیندا دورت قازیق: پستان گاو.

    گونگ دن آللار گلیار
    ایکی الین ساللار گلیار: قار یا برف.

    دگیرمنه دگیرمن
    دگیرمنینگ داشی بار
    شونی بیلن ییگیدینگ
    ۱۲۵ یاشی بار: گل یقه.

    یکه لیجه یتدیرمز
    یتدیرسه ده توتدیرماز: سالیغین یا سراب.

    دولی ایگ قافی گزر: گووره لی هلی یا زن حامله.

    تاپ اتدی تاواق قاشدی: پهن گاو.

    یول اوستونا ساری لی یالیق: ادرار حیوان.

    داشی قانتا ایچی اونتا: ایگده یا سنجد.

    قازیغینگ اوستونا قار دورماز: یومورتقا یا تخم مرغ.

    گور جنگل نگ ایچینده
    داییم نگ آطی کینگشه یار: بیت یا شپش.

    آیتکین عطاخانی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا