تاریخ تمدن قوم ترکمن در عصر باستان (مقدمه)
مارقوش – آ. پاراحات: آنچه درباره تاریخ تمدن قوم ترکمن در عصر باستان میآید، به عنوان نمونه و بخشهای کوچکی از ارکان و اندیشههای این قوم در عصر باستان خواهد بود که در صورت لزوم، به بسط توضیح و ارائه مستندات آن خواهیم پرداخت.
مقدمه:
در تمام اعصار از باستان تا به امروز، چهار رکن، از مهمترین ارکان تمدن و مدنیت هر قوم به شمار آمده و چنانکه بزرگان و نخستین بنیانگذاران تمدن برجهان گفتهاند، بیحضور یکی از آن ارکان چهارگانه در نزد هر قومی، تمدن آن قوم از هم خواهد پاشید.
این چهار رکن عبارتند از: 1- زبان 2- فرهنگ 3- دین 4- هنر
خاصه آنکه سه رکن بسیار مهم و حیاتی دیگری که باید بر چهار رکن اصلی حاکم باشد، در آن تمدن به دست فراموشی سپرده شده باشد یعنی؛ 1- پندار نیک 2- گفتار نیک 3- کردار نیک.
نماد و سنبل این ارکان 7 گانه تمدن در دیوار نگارههای آثار باستانی دوره هخامنشی، با بیش از 14000 سال سابقه تاریخی در کتابهای باستانی ترکمنها، در دست مرد تاجدار و بالداری است که به غلط (اهورا مزدا = خدا) تلقی شده قرارداد، و آن حلقهای گرد و زرین است (نماد اتحاد) همه اقوام ایرانی و همه معتقدان به آن و نشان (مربع و چهارگانگان نوح(ع) یا نخستین جمشید و چهار پله تربیتی ایشان در تخت جمشید) با سه رشتهای الوان که از آن آویخته است؛ نشان 1- پندار نیک 2- گفتار نیک 3- کردار نیک
این نماد و سنبل در اوستای زرتشت پیامبر به نام (خوئَرانگهی= آرمان آریائیان خودی) میآید که راجع به آنها در ادامه خواهیم گفت:
واضع چهار رکن اصلی تمدن و همه اندیشههای چهارگانه علمی اعم از آموزشی و تربیتی حتی علوم مربوط به اکوسیستم و اکولوژی با نماد صلیب و عناصر اربعه در میان ترکمنهای ایران باستان، شخصیتی بسیار نابغه و خردمند و خیرخواه به نام (اوجانائو = اوجانائوئوئو= پیشرفتدهنده بزرگ ناوسازی= نوح بزرگ (ع)) است که دارای القاب فراوانیست به دلیل نبوغ و خلاقیتهای آن بزرگ مرد در تمام عرصهها که در پی خواهد آمد.
واضع سه رکن حیاتی دیگر یعنی؛ 1- پندار نیک 2- گفتار نیک 3- کردار نیک، نیز شخصیتی گرانمایه از ترکمنهای ایران باستان بوده و نابغهای بی بدیل و خردمند و خیرخواه و بسیار جنگجوست که در آن کتابهای باستانی به دلیل نبوغ و خلاقیتهای فراوان ایشان، به القاب فراوانی ذکر میشود، از جمله، (آتئر = آذر = …) (فریدون = هدایتگر اجتماع به پیشرفت، هدایتگر اجتماع به نبرد) که در اسطورهها همان قهرمان ضحاکشکن است و جنگ ایشان با ضحاک ماردوش که همان (نمرود تورات) است، اسناد و مدارک فراوانی از گزارشات ذرتشت پیامبر دارد.
لقب دیگر ایشان (بهرام ورجاوند) است به تلفظ و معنی اوستائی (ورثراغنا= دگرگونکننده جهان به انقلاب)
یکی دیگر از القاب ایشان (اوروؤا= حافظ و نگاهبان جان و خون) انسانهاست که منع قربانیهای انسانی را به فرمان پروردگار اعلام و قربانیهای قوچ و گاو را دستور میدهد.
بعضی از زبانشناسان و باستانشناسان به اشتباه تصور میکنند که این سه رکن حیاتی تمدن از آن حضرت زرتشت پیامبر (ع) میباشد که در اصل ایشان، بعد از حضرت آدم(ع)، حضرت نوح (ع) و حضرت ابراهیم (ع) ، چهارمین پیامبر اوالعزم از میان هفت پیامبر اوالعزم صاحب هفت کتاب آسمانی است که دارای کتاب آسمانی اوستاست به تلفظ و ترکیب و معنی؛ (اپئستاک = اپائستاک = آرزوهای ابراهیم) که درباره ایشان نیز خواهیم گفت که پیامبری الهی و اوالعزم و از ذریه نوح و ابراهیم و آناهیتا (حضرت سارا (ع)) ایرانیست و دارای ریشههای شاهنشاهی الهی از نخستین جمشید (شیر بالدار عدالت) و حضرت ابراهیم (ع) (شاهین) عدالت و آزادی است که در سراسر جهان نمادها و سنبلهای ایشان با اندیشههای هفتگانه جفت وجود دارد.
این هفت رکن اصلی، پایههای تمدن و مدنیتی است که نخستین بنیانگذاران تمدن در جهان بر آن تاکید داشته و آنرا به جد پی گرفته و پی افکندهاند که در کتابهای باستانی ترکمنهای ایران، لقب عمومی این دو شخصیت نابغه و الهی (میترا) و به تلفظ و معنی اوستائی (مئنئرآ= آقایان شگفتانگیز) است که در کنار حضرت سارا (ع) به تلفظ و معنی (آناهئیتا = مادر هدایت کننده به قدرت، مادر هدایتکننده به سرود و آواز) میباشد. نام این شخصیتهای گرانقدر ترکمنهای باستانی یعنی (میترا) و (آناهیتا) در کتیبههای داریوش کبیر در بیستون نیز به احترام یاد میشود و کارهای بزرگ آنان را سرمشق و سرلوحه کارهای حکومتی خود قرار میدهد!
این هفت رکن اصلی در بنیانگذاری نخستین تمدنها، به دلیل ارتباط آن با انبیاء اوالعزم 7 گانه صاحب 7 کتاب آسمانی و به دلیل ارتباط آن با رسولان بزرگ الهی و فرامین و علوم پروردگار عالم، در بخشهای مختلف، از مقدسات محسوب گشتهاند: چرا که بهم ریختن معادلات و مناسبات علمی و عادلانه هفتگانگان مقدس در نظام فوق بشری تمدنهای بنیان گذاشته انبیاء اوالعزمی چون نوح و ابراهیم (ع) که فراز آورنده «مدینه فاضله» مورد عنایت حق به انباء بشر است، نه تنها جرم و جنایت علیه انباء بشر و دشمنی با سعادت و نیکبختی آنان در برخورداری از استقرار حق، گسترش عدالت و آزادی و علوم الهی است؛ بلکه اعمالی درحد تمام قد محاربه و دشمنی تام و تمام با پروردگار عالم و فرامین آن ذات اقدس به انبیاء و امامان شهید و علوم الهی است که بنیانگذاری آن تمدنها به دست توانای «میترا» و «آناهیتا» ی دلسوز به رنجهائی طاقت فرسا و کشته دادنها و نبردهائی سخت با ستمگران و ظالمان و خونریزی عالم، به دست الهی مردانی بس نابغه و دلسوز انجام گرفته است که ارادهای پولادین داشتهاند.
فیالمثل، نادیده انگاشتن هنر تئاتر و موسیقی که پالاینده روح و جان انسانهاست و بنیانگذارانی الهی دارد، یا نادیده انگاشتن یا حرام اعلام کردن موسیقی که دارای (هفت نت) مقدس و الهی است که 4 نت آن از نوح نبی (ع) یا نخستین جمشید در آن کتابهاست و 3 نت آن از ابداعات ابراهیم نبی (ع) است، جز جهالت و اندیشههای متحجرانه و جاهلانه چه میتواند باشد که گذشته از دشمنی جاهلانه با دستاوردهای علمی بشر، برهمزننده و تخریبکننده عناصر مدنیت و تمدنی سترگ از بزرگانی الهی است که تضمینکننده تطهیر روحی و روانی و شادابی و طراوت جمیع مومنان و اجتماع انسانی است تا در آرامش، آسایش و نیکبختی زندگی کنند.
این عناصر هفتگانه مقدس به عنوان نماد و سمبل «میترا» های باستانی قوم ترکمن در آخرین کتاب آسمانی از هفت کتاب آسمانی انبیاء اوالعزم هفتگانه، برابر آیاتی از قرآن عظیم اشأن چنین میآید؛ (انالصفا و مروه، من شعائرالله/ رفت و برگشتهای هفتگانه به صفا و مروه از آرمانهای الهی) است و نیک میدانید که مناسک حج ابراهیم نیز؛ هفتگانهاند.
این آئین در ایران باستان در هفتمین ماه سال یعنی «مهر ماه» برگزار میشده است که میدانید نماد و سمبل ماه مهر «ترازو» ی عدالت میتراهاست و ایرانیان آنرا «میتراکانا= میترای متوجه به آسمان» مهرگان مینامیدند و مناسک 7 گانه آنرا در کتابهای زرتشت پیامبر «هاچآ= سرور فصلهای بزرگ، سرور فصلهای سرود» میدانستند که «حج» عربی که هیچ وجه تسمیهای ندارد از تغییر و تحول همین واژه پدید آمده است!
باستان شناسان آغاز تمدن بشر، خاصه نگارش را از بینالنهرین یعنی میان دجله و فرات و در حدود (ق.م – 4000) دانستهاند، در حالیکه برابر اسناد و مدارک موجود در کتابهای باستانی نزد اقوام ترکمن و ایرانی و هندی و چینی، آغاز تمدن، خاصه نگارش و نوشتن و سرایش و سرودن، خاصه منظومهها از ماورالنهر یعنی محدود بین رودهای سیحون و جیحون آغاز میشود و قدمتی بیش از (14000) ساله دارد که دلائل آن با شخصیتهای تاریخی آن ارائه خواهد گردید.
تمام شخصیتهای نابغه و باستانی ترکمن که در راستای احیاء تمدنهای نابود شده آباء و اجداد خود قیام کرده و کوشیدهاند بعضی توفیق احیاء مدنیت نابود شده و توان بنیانگذاری دوباره آن را داشتهاند؛ همچون فریدون ضحاکشکن که گفتیم همان حضرت ابراهیم و پیامبر (ع) است برابر گزارشات زرتشت پیامبر در کتاب (اوستا) و (یا شتی= زنده نگهداشتن) و بعضی از آن بزرگ مردان و دلسوخته الهی نیز، جان برسر این کار باختهاند، همچون «ایرج» کوچکترین فرزند فریدون و همچون زرتشت پیامبر (ع) یا همچون حضرت عیسی مسیح (ع) که برابر گزارشات مورخان یونان باستان که آوردهاند؛ قوم پارت «اشکانیان ترکمن» دوباره به شهر اورشیلم یورش آورده خاکش را به توبره کشیدند؛ چرا که قوم یهود، دو پیامبر یحییابن ذکریا و مسیح مقدس را که از قوم آنان بودند کشته بودند!
تمدن ایران باستان، از دیرباز دشمنانی آئینی و آبائی داشته است! در عصر نخستین جمشید”نوح پیامبر (ع” قوم هون (خؤییائون= خود تکثیر یابنده به راه رفتن) به این مفهوم که (راه میروند و بچه میزایند) که منظور از آن (عقد و نکاح و پیمان ازدواجی در بین نبوده) که ضد فرامین نوح پیامبر عمل میکردهاند که البته به شدت توسط ایشان سرکوب میشوند! اینان همان تورانیان دورههای بعداند با شاخه شعبات دیگری چون ساکاها!
در عصر فریدون “ابراهیم پیامبر (ع” همین تورانیان هستند باضافه بابلیان اور و اوروک که همان ضحاکیان حاکم بر ایران معرفی میشوند که خود را وارث تاج و تخت فریدون و جمشید و میراثدار آن کتابهای الهی مینامند، در حالیکه ستمگرانی خونریز و از خدا بیخبرند.
هر دو قوم نیز توسط (فریدون) ابراهیم پیامبر به شدت سرکوب میشوند! دوران حضرت زرتشت پیامبر، برابر گزارشات خود ایشان، آذربایجان که زادگاه آن حضرت است، در اشغال افراسیابیان فرنگیست که فرانسویها باشند! ایشان در قیامی بر علیه آنان با شکست مواجه میشود و با یارانش با قایق پارههائی به دریا میزنند و از آواره رفتنهایش برآبها، فراوان مینالند.
در دوره ایشان نیز قربانیهای انسانی برای الههها و عناصر اربعه وجود دارد و چون ایشان این دستور الهی را به ویشتاسب اعلام میکند و متذکر میشود که این دستورات الهی، از قوامین و فرامین بزرگان این دیار، چون جمشید نخستین و فریدون؛ حضرت نوح و ابراهیم و سارا (ع) است، دین ایشان را پذیرا شده از قربانیهای انسانی رایج در بخشهائی از ایران و توران و یونان انتقاد میکند.
تراوا (ترکیه) به دین زرتشت که دین ابراهیمیست میگرود. جنگ ایران و توران در شرق و جنگ تراوا با یونان در غرب آغاز میشود. به حدس قریب به یقین اینجانب، پدیده فرهنگی هنری رویدادهای جنگ ایران و توران در شرق همچنانکه (خدای نامک) معرفی میشود که شاهنامه فردوسی از آن به ثمر میرسد، پدیده فرهنگی هنری رویدادهای جنگ تروائیان با یونان نیز (ایلیاد هومر) است؛ زیرا شخصیتهای اسطورهای شده ایلیاد هومر که خدایان معرفی میشوند، همان شخصیتهای الهی و باستانی تاریخ تمدن ترکمنها در محدوده سیحون و جیحون و نواحی و شهرهائی مانند، (خوانیرث= خوارزم= سرزمین آرمانی خودیها) (مورئویانا= مرو= سرزمین موسیقی دانان) (سغذیانا= سرزمین زایندگان به آب درمانی) و (چائچئستا= دریاچه ارومیه= آبی که میتوان در آن مخفی شد) … و غیره است! شخصیتهای آسمانی آن مانند؛ (زئوس= خدای خدایان یونان، خدای باد و باران و طوفان) که نخستین جمشید؛ نوح پیامبر است و خود واژه (زئوس) متحول شده واژه اوستائی (گئوش= نشنحوارگر= گاو، وزراء بالدار) است!
(آپولون= خدای آفتاب و خدای جنگ یونان باستان) فریدون ضحاک شکن ایرانیست که ابراهیم پیامبر است، و در کنار (آتنا= حضرت سارا (ع) سوار ارابه جنگی معروفی میشوند.
سیمرغ در شاهنامه فردوسی نماد و سمبل حضرت ابراهیم است با 7 اندیشه جفت، یعنی 7 خوان رستم که از آن جنگیان است و هفت وادی عشق عرفا که از آن راهیان پر این طریقت است! این واژه کهن وجه تسمیهای بر آن ارائه نشده و اگر شده مستنداتی تاریخی و علمی ندارد، احتمالا میتواند دارای این ترکیب و معنی اوستائی باشد:
2- سئین موئوروک (شاهین ترانه سرا)
سئین= سائین= شاهین از واژه اوستائی (اوشاهین= پروازگر= شاهین خورشید)
مو= موسیقی، ترانه
ئوروک= بافنده
واژه فارسی (مرغ) هیچ وجه تسمیهای ندارد اما در ترکیب فوق (موئوروک= ترانه سرا= مرغ) است!
نام همه شخصیتهای درگیر در شاهنامه فردوسی دارای ترکیب اوستائی و وجه تسمیه ترکمنی است و رستم نه تنها زابلی نیست که زابلیها، سیستانیهائی هستند از قوم (ساکا)های تورانی که در زمان شاهپور دوم یا سوم ساسانی برای جنگ فرمایشی وارد ایران شدند که نه پیروز شدند و نه شکست خوردند.
ساسانیان خائن و دشمن ایران و ایرانی بودند، در منطقه (ذرانگهی= ذرنگ= آرمان فرزندان) که محل آموزش و تربیت فرزندان ایران باستان بوده، همچون شهر سوخته (که توسط دشمنان ایران از بیخ و بن برکنده و ویران شده)، سیتانیها اسکان داده شدند.
واژه (زال) به معنی سپید موی، در نزد ترکمنها هماکنون (چال) نامیده میشود یا (جوگندمی)! واژه (رستم) در اصل (ارث تحمه= درست نژاد) است، که در اندیشه دو میترا کسانی به اصالت و نژاد درست دست پیدا میکنند که یا (هفتخوان جنگی) یا (هفت وادی عشق عرفا) را طی کرده باشند! از نظر آن انبیاء اوالعزم نژادپرستی و برتر دانستن نژادی بر نژاد دیگر مردود بوده، بلکه معتقدان به طریقت (میترا) ها را که باورمندان استقرار حق، دفاع از آزادی انسانها و گسترش عدالت برای جهانیان باشند در دو نماد سمبلیک (خوئرآنگهی= آرمان آریائیان خودی) یا در نماد سمبلیک (تیرو کمان آذر) که سمبل (آذرماه) و از فرامین ابراهیم پیامبر برای نبرد با ستم و ستمگران در سراسر عالم میباشد، به عنوان (منشور حقوق بشر میتراها) جهانبینی الهی باورمندان این طریقت اعلام کردهاند!
در این طریقت راهیان در 4 پله به درجه شیر مردان و شیرزنان میرسند، و در 7 پله به درجات شاهین مروان و زنان نائل میآیند!
راه و روش آموزش و تربیت راهیان طریقت میتراها (سری) بوده (سری) نیز هست و بنا به گزارش حضرت زرتشت پیامبر(ع) مربی این طریقت و پروردن عیاران به عهده (آناهیتا= حضرت سارا (ع)) بوده است.
******
این مطلب به صورت بخش به بخش درج میگردد.
در روزهای آتی ادامه مطلب را درج مینمائیم.
توضیحات:
مطالب تاریخ فوق از بررسی و مطالعه فراوان محقق گرانقدر آ. پاراحات میباشد که از منابع متعدد و کتب تاریخی حاصل گردیده.
خوانندگان و محققین عزیز لطفا با بررسی مطالب تاریخی نظرات خود را مستدل و با منبع برایمان ارسال نمائید، تا احیانا اشتباهی در مطالب درج شده آمده باشد اصلاح نمائیم.
منبع: تورکمن نیوز turkmensnews.com
استفاده از مطالب این سایت با قید منبع مانعی ندارد.
مطلب خوبی نوشتید. اما خواستگاه و محل تولد زرتشت خوارزم می باشد، و محل کشته شدنش بلخ. در زمان اشکانیان گروهی از سکاها وارد قلمرو اشکانیان شده سیستان امروزی راتصرف کرده و سپس تحت تابعیت خاندان اشکانی در سیستان حکومت می کنند. علت سکستان نامیدن سیستان همین مهاجرت سکاها می باشد این طایفه نقش اصلی ای رو در دربار اشکانیان ایفا می کردند مخصوصا در زمان تاجگذاری. خاندان سورن و سورنا که کراسوس را به زانو در آورد از همین طوایف می باشند که سرانجام به دست ساسانیان نسل کشی شدند. کمی به فاصله های زمانی توجه کنید و با دقت بیشتری بنویسید. در تاریخ ایران باستان افراسیاب یا همان فریاپیت القابیست برای تورانیان. فکر کنم فریدون پسر تور ( پادشاه توران) بود. در خصوص رستم باید تحقیقات بیشتری انجام بشه. گشتاسب فرمانروای ایالت پارت همان کسی بود که خاندان رستم دستان را نابود کرد و همان کسی که دستور داده بود از کوه خاک آورده و شهر نوسای ( نیسا ) پایتخت اشکانیان را بالا آورند. و همان کسی بود که نام فرزند خود را اردشیر گذاشت. خود کلمه « ار » در ترکمنی به معنای مرد دلیر می باشد اما اعتمادالسلطنه آن را آرتاه شاطر در ترکی یعنی پادشاه خشته رو معنی کرده است. شما باید به کتاب های اشکانیان « دررالتیجان » نوشته محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، کوروش و بازیابی هویت ملی و سایر کتابهای تاریخی مراجعه کنید. ناصر توسلی صفحه فیسبوک : https://www.facebook.com/Adash.Naser.7?fref=nf