تاریخ

کیستی اوغوزخان، اشکانیان و گوک تورک‌ها

مارقوش تورکمن صحرا  – ناصر توسلی: در بررسی کیستی شخصیت اوغوزخان تاریخ کمی پیچیده می‌شود. به همین سبب باید این شخصیت را در منابع معتبرتری بررسی کرد.

*ابتدا از نام اوغوز شروع می کنیم. می دانیم که به استناد کتاب اوغوزها کلمه اوغوز به معنای قبیله ها می باشد، پس اوغوزخان یعنی «خان قبیله ها».

*خواجه رشیدالدین فضل الله در جوامع التواریخ اوغوزخان را از اولاد یافث می داند و به مسکن «یافث بن نوح در سرزمین مغولستان » اشاره می کند.

+طبق منابع موجود ( تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان ) «موده چانیو» امپراطور هون ها نیز از همین سرزمین به قدرت رسید. هم موده چانیو و هم اوغوزخان با مغولان و یوئه چی ها وارد نبرد می شوند.

*ابوالغازی بهادرخان نیز بر طبق همین داستان فاصله زمانی اوغوزخان تا عصر خود را بیش از ۴۵۰۰ سال پیش می داند.

-در صورتی که ظهور موده چانیو ۲۳۴ سال قبل از میلاد بوده بیش از ۳۰۰۰ سال بعد از اوغوزخان.

*هم خواجه رشیدالدین فضل الله و هم ابوالغازی بهادر خان به تصرف توران، ایران، مصر، شام و روم توسط اوغوزخان در تاریخ اساطیری و همچنین تقسیم ۲۴ گانه طوایف اوغوز اشاره می کنند.

Kisti Oguzhan - کیستی اوغوزخان، اشکانیان و گوک تورک‌ها

– در تاریخ ایران باستان افراسیاب (قانقا آلپ / به احتمال زیاد همان آلپ ار تونگا ؟!!) پسر پشنگ بن تور ( پسر تورک، پسر توروک، پسر کیومرث ) طبق نوشته های غزالی و ثعالبی «نوذر را در فارس هلاک کرد و ۱۲ سال در ایران پادشاهی کرد شیر مردی و شبیخون و آشوب جهان او را بود». به استناد کتاب تاریخ مردم ایران قبل از اسلام پادشاهی او از حد سرخس تا مرزهای چین بوده است. در صورتی که فتح ایران توسط موده چانیو که هم زمان با امپراطوری قدرتمند تورکمن های اشکانی در ایران بوده صورت نگرفته است و همچنین از تقسیم ۲۴ طایفه ای هون ها در عهد موده چانیو به منبع معتبری بر نخوردیم.

– طبق نوشته های حمدالله مستوفی (۷۴۰ ه) و یحی بن عبداللطیف قزوینی (۹۴۸ه) آل سلجوق از طایفه تورکمنی قیننئق که در سال ۳۷۵ هجری به ماوراءالنهر آمدند پس از سی و چهار نسل خودرا به افراسیاب تورانی می رساندند.

– باسورث نیز معتقد است که قاراخانیان را به علت انتساب اسطوره ای شان به شهریار توران زمین ( افراسیاب )، آل افراسیاب خواندند.

* طبق نوشته های خواجه رشیدالدین فضل الله و ابوالغازی بهادر خان فرزندان اوغوزخان به دو گروه نظامی یک کمان و سه تیر تقسیم می شوند. سه فرزند نخست نشان کمان ( نشان شاهی ) و سه فرزند دوم نشان تیر را از پدر دریافت می کنند.

– طبق نقل قول ها و نوشته های اعتمادالسلطنه و حسن پیرنیا، در امپراطوری پارت ها از اجداد باستانی تورکمن ها « کمان » آرم و سلاح مخصوص شاهان اشکانی بوده؛ همچنین طبق نوشته های پروفسور فاروق سومر در کتاب اوغوزهاخاقان های طوایف گوک تورک های غربی نشان تیر را به هر یک از بیگ های دهگانه برای رهبری یکی از شاخه های دهگانه خود تفویض می کردند. طوایف گوک تورک به استناد کتاب « تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان » بنابر عقیده سالنامه نویسان چینی از اولاد و احفاد هیونگ نو های کهن یعنی موده چانیو بودند. بر طبق همین نوشته ها می توان نتیجه گرفت که « تیر » آرم مخصوص نوادگان موده چانیو بوده است.

* بر طبق نوشته های خواجه رشیدالدین فضل الله و ابوالغازی بهادر خان، اوغوزخان با پدر خود وارد جنگ می شود و پس از کشتن پدر امپراطوری را به دست می گیرد.

– موده چانیو نیز از کشتن پدرش تومن، امپراطوری را به دست می گیرد. می دانیم که امپراطوری موده همزمان با امپراطوری اشکانیان بوده، طبق نوشته های حسن پیرنیا و اعتماد السلطنه در این زمان پدر کشی رواج داشته و در طول امپراطوری چندین شاهزاده پس از کشتن پدر به پادشاهی رسیدند.

* بر طبق نوشته های خواجه رشیدالدین فضل الله و ابوالغازی بهادر خان فرزندان اوغوزخان خدای یگانه « تانگری » را می پرستیده است.

+ طبق نوشته رنه گروسه و همچنین پروفسور فاروق سومر در کتاب اوغوزها هیونگ نو ها در چادر های نمدی می زیستند و مذهبشان شامانیسم مبتنی بر پرستش تانگری بوده است.

– طبق نقل قولها و نوشته های اعتمادالسلطنه و حسن پیرنیا اقوام ساکایی در چادرهای آسیای میانه ای می زیستند و دین آنها شامانیسم بوده است. این اقوام شامل سه قوم ماساژت،دربیک و داهه بودند. طبق نوشته های جلیل عرفان منش، اعتمادالسلطنه و حسن پیرنیا اشکانیان از طایفه پرنی ( آپارنی ) از قوم داهه بوده اند.

می دانیم دین در امپراطوری اشکانیان آزاد بوده است و در شامانیسم مجموعه ای از دین ها و اعتقادات مختلف از جمله پرستش آفتاب مشاهده می شود .هردوت نیز به پرستش آفتاب و قربانی کردن اسب برای او توسط ساکاها اشاره می کند. اسدالله معطوفی می نویسد تاثیرگذاری همین اقوام بر اوغوزهای قرون بعد بود که آفتاب، اسب و قربانی کردن مورد توجه آنان قرار گرفت. طبق نوشته های هردوت، ژوستن، کتزیاس و برس کلدانی و سایر تاریخ نویسان سکاها از اقوام تورانی و تورک هستند.

– طبق نوشته ها و نقل و قول های اسدالله معطوفی « هیونگ نوها مانند سیت ها ( سکاها)بر روی قبر رئیس خود زنان و خدمتکاران را بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر به رسم قربانی می کشتند. به علاوه به تعداد سر دشمنانی که هر شخص در طول حیات خود سنگ بر سر قبر او می نهادند. این مورد بعدها به گروهی از تو-کیوها ( ترکان اوغوز) نیز به ارث رسید ».

– غیاث‌الدین خواندمیر مولف « حبیب السیر » می نویسد: « بعد از تولد و تناسل اولاد و احفاد اوغوزخان، به بیست و چهار شعبه منشعب گشتند بعضی از ایشان که در ولایت ماوراءالنهر و خراسان متوطن شدند بنابر اقتضاء آب و هوا بلکه به سبب مشیت ایزد سبحانه اشکال اطفال ایشان از صرافت ترکیب و تزکیت بیرون آمد و مردم آن طایفه را ترکمان گفتند یغتی ترک مانند و از سید جلال الدین عرب که در سلک علماء فن اخبار منتظم بود و در آن علم کتابی به نام میرزا اسکندر بن میرزا عمر شیخ بن امیر تیمور گورکان تألیف نموده منقولست که ترکمان قومی علیحده اند و به ترکان نسبت قرابتی ندارند […] ».

– در اینجا به حضور تورکمن ها در ماوراءالنهر و خراسان و همچنین به متمایز بودن چهره تورکمن ها از سایر تورک ها اشاره می شود. این دقیقا موضوعی است که ابوالغازی بهادرخان در شجره تراکمه به آن می پردازد و می نویسد این تورکمن ها پس از چندین نسل زندگی در ماوراءالنهر،چشم ها و گونه هایشان درشت تر و بینی هایشان بزرگتر شده به همین خاطر تاجیکان آنها را تورک مانند خطاب می کردند. می دانیم که کشور تورکمنیستان و تورکمنصحرای ایران دقیقا در محدوده ای قرار گرفتند که اشکانیان از آنجا ظهور کردند و اعتمادالسلطنه در تاریخ اشکانیان تورکمن ها را باقی مانده نسل اشکانیان می داند و این نیز امروزه بر بسیاری از ما محققان به اثبات رسیده است. همچنین حسن پیرنیا در ایران باستان نوشته است که اگر اشکانیان تورانی هم باشند پس از چندین نسل ایرانی شده و شکل و شمایل ایرانی تری به خود گرفته اند. این گفته حسن پیرنیا، به عقیده ابوالغازی بهادرخان و غیاث‌الدین خواندمیر و چندین مورخ دیگر نزدیکتر است و این نوع چهره امروزه در بین تورکمن ها، بخصوص یموتها و همچنین یافته هایی از مسکوکات اشکانی دیده می شود. از نوشته های می توان چنین استنباط کرد که تورکمن به دلیل متمایز بودن و نداشتن شباهت از لحاظ ظاهری نسبت به سایر تورک ها، برای حفظ اصالت خود را « تورکمن / تورک +من » یعنی من تورک هستم خطاب می کرده است. اما محققان زمان ما می گویند تورکمن یعنی « اؤز تورک » به معنای « تورک اصیل و ناب » است.

-طبق کتاب اوغوزها ،کلمه تورک نیز از تؤرؤ مشتق شده و به معنی آفریده، مخلوق و متولد شده می باشد. در متون اویغوری به معنای قدرتمند و مقتدر آمده است که احتمالا به خاطر آوازه شهرت و افتخارات گوک تورک هاست. بنابراین می توان گفت سرزمین توران یا تورکستان به معنای سرزمین مخلوقات است و منشأ آفرینش تمدن ها.« کیچی اوغلی کؤپ اؤلگه لی تؤرؤمیش/ آدمیزاد به جهت مردن زاده شده است.» از کتیبه اورخون

– نوشته های فوق درباره هیونگ نو ها و موده چانیو صدق نمی کند زیرا اعقاب موده فاقد چنین چهره هایی هستند و امپراطوری موده چانیو همزمان با به قدرت رسیدن مهرداد کبیر بوده و هیچ فتحی توسط وی در خراسان و ماوراءالنهر صورت نگرفته هر چند زد و خوردهایی در این بین وجود داشته حتی اعتمادالسلطنه در کتاب تاریخ اشکانیان خود به تنبیه شاهزاده پدرکش توسط مهردادکبیر اشاره می کند.

* در بررسی شخصیت اوغوزخان تاریخ با افسانه در هم آمیخته به همین خاطر نمی توان گفت این شخص به معنای واقعی پدر همه تورکمن هاست. زیرا سخن گفتن وی در یک سالگی و انتخاب نام خود و همچنین داشتن ۶ پسر و ۲۴ نوه کمی حالت داستانی به خود گرفته. در کتیبه وارلیق و کوشوتزایدم به ترتیب به طوایف ۶ گانه و ۹ گانه اوغوز ( آلتی اوغوز – توقوز اوغوز ) اشاره می شود. می توان این احتمال را داد که اوغوزخان پدر همه طوایف تورکمن نیست بلکه طوایف تورکمن تحت رهبری اوغوزخان و فرزندان این شخص اداره می شدند. به هرحال طبق شجره نامه های موجود امروزه تمامی طوایف تورکمن خودرا به شخص اوغوزخان می رسانند.

*** « طبق نوشته های فوق موده چانیو « اوغوزخان » نیست بلکه از اعقاب اوغوزخان است و از طوایف سه تیر یعنی « اوچ اوق »، اشکانیان نیز از طوایف کمان یعنی « بوزوق » هستند. این دو امپراطوری به دلیل اشتراکاتی که در فوق ذکر شد هر دو منسوب به شخص اوغوزخان هستند.

افراسیابی که سلجوقیان و قاراخانیان خود را به او می رساندند و ایران را فتح کرد و قلمروش تا چین ادامه داشت به احتمال زیاد همان اوغوز خان است.

اگر فاصله زمانی هر نسل سلجوقیان را ۵۰ سال در نظر بگیریم، از زمان کنونی تقریبا به ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد می رسیم. طبق نوشته های هردوت ساکاها نیز مدتها قبل از امپراطوری هخامنشیان در تعقیب سومریان به ایران آمده و پس از فتح ایران مدت ۲۸ سال فروانروایی کردند. منابع مربوط در تاریخ ماد و ایران باستان به هجوم ساکاها در زمان پادشاهی هوخشتره یا کیاکسار و نوشته دیگری این هجوم رابه سال ۶۷۵ پیش از میلاد اشاره می کنند. بر طبق نوشته های فوق می توان این احتمال را داد که شخص اوغوزخان در حدود سالهای ۱۷۰۰ پیش از میلاد می زیسته است یعنی بیش از ۲۷۰۰ سال پیش که باز به دوره « افراسیاب » نیای سلجوقیان نزدیک تر است. حتی اگر این نظریه درباره نسلها اشتباه هم باشد باز تاثیری در بقیه موارد نوشته های فوق ندارد و تنها دوران زندگی شخص اوغوزخان مجهول می ماند که می توان دوران زندگی این شخص را همزمان با دوران اساطیری پیشدادیان، یعنی قبل از هخامنشیان دانست.

طبق نوشته های کتزیاس پزشک و مورخ دربار هخامنشیان و همچنین هردوت، کلدانی و سایر مورخان قدیم کورش در سال ۵۲۹ قبل از میلاد در جنگ با توماریس / آمورایوس ملکه ساکا ها کشته شد. هر کدام از این نویسندگان کشته شدن کوروش را منسوب به یکی از طوایف ساکا می دانند، یعنی داهه، ماساژت، دربیک که اجداد اشکانیان و تورکمن ها هستند. می توان این احتمال را داد که این ها همان سه طایفه « بوزوق » منسوب به پسران اوغوزخان هستند. این طوایف تورکمن که در تورکمنیستان و تورکمنصحرای فعلی زندگی می کردند و در تاریخ با نام هپتال ( هیاطله ) نیز شناخته می شوند در نهایت پس از شکست از « ایستمی »، خاقان گوک تورک های غربی و از طوایف تورکمنی « اوچ اوق »، تحت تابعیت وی درمی آیند. بدین ترتیب تمامی طوایف تورکمن بار دیگر در سال ۵۵۲ میلادی وارد یک اجتماع متحد شده و تحت رهبری خاقان به زندگی خود ادامه می دهند. در این بازه زمانی است که تمام عقاید، فرهنگ و تمدن دو نوع هون در هم آمیخته و پس از آمیزش نژادی طوایف، تیره ها و چهره های جدیدی بوجود می آورند ».***

نوشته های مشابه

13 دیدگاه

  1. انتساب سلسله اشکانی به قوم ترکمن ادعای اشتباه و گزافی است این قوم در سده های اولیه اسلامی همراه با ازبکها وقرقیزها به صورت امواج مهاجر از اسیای مرکزی وشرقی ومغولستان به سوی مناطق ماورائ النهر ( ورا رودان ) وخراسان واسیای غربی امدند به دلایلی مثل اینکه در شهرهایی مثل سمرقند تا امروز و در خوارزم ومرو و بلخ زبان فارسی تا گذشته نه چندان دور رایج بوده است وشعرای این مناطق همه به فارسی شعر میگفته اند فرارابی هم که اکنون کشور قزاقستان در صدد مصادره اوست به فارسی نوشته است ودوم اینکه اگر ترکمنها همان اشکانیان هشتند چرا در مقابل تهاجم گسترده اسکندر مقدونی به داخل اسیای مرکزی مقاومت نکردند وتمدن یونانی یا هلنیسم در این نقاط گسترش یافت

  2. یاشاسین ترکمن اشکانی وسکایی الله رحمت ادسین اوغوزهانی

  3. امروز در این منطقه ترکمن ها زندگی می کنند، درست، مورد احترام هم هستند درست، اصولا همه اقوام مورد احترام هستند، ولی این دلیل نمی شود که فکر کنیم در گذشته هم ترکمن ها اینجا ساکن بوده اند و هر چه در اینجا یافت شد را به ساگنان فعلی نسب دهیم. اینطوری قضاوت کنیم، لابد اینکاها هم اجداد آمریکایی های امروز بوده اند، این چه منطفی است آخه.
    اگر بپذیربم که همه انسان ها از یک پدر و مادر بوده اند، در این صورت هیچ یک از انسان ها نبستند که مهاجر نباشند و در طول حیات بشر جابجا نشده باشند. نرکمن ها هم مثل اقوام دیگر روزگاری در این منطقه نبودند و حالا هستند به همین سادگی، آثار اشکانی هم ما خودشان است و ربطی به ساکنان بعدی ندارد. دست به تحریف ناریخ نزنیم.

    1. .
      .
      ⚄ #تورکان_پارتی :
      .
      .
      .
      ⚄ کتاب تاریخ The Historia Vie Hierosolimitane «تاریخ اورشلیمیان» اثر تاریخی لاتین در ارتباط با جنگهای صلیبی مربوط به قرن دوازدهم میلادی است که توسط Gilo of Paris ، نویسنده، تاریخ نگار واسقف فرانسوی به نظم نگاشته شده است، گیلو متولد شهر توسی در فرانسه بود او مدتی را در کلیسای پاریس به عنوان راهب ومعلم گذراند، در سال ۱۱۱۹م به شهر کلونی منتقل شد ودر آنجا به ثبت حوادث جنگهای صلیبی اول بین امپراطوری #تورکان (#سلجوقیان مسلمان) و لشکر صلیبی گسیل شده از اروپا پرداخت،  گیلو در کلونی توسط  Pope Claixtus II که به بازدید از کلونی آمده بود به ایتالیا منتقل شد ودر سال ۱۱۲۱م به سمت کاردینال کلیسا توسکلوم در ایتالیا در آمد.
      .
      .
      .
      گیلوی پاریسی در کتاب خود مبارزه تورکها را با صلیبیان چنین توصیف میکند : [ توضیح اسکندر: احتمالا این قسمت توصیف نبرد انطاکیه است که به رهبری سردار و اتابک تورک موصل Kürboğa کوربوغا ودر جبهه ی صلیبی به رهبری بوهموند مسیحی رخ داد، که در آن اتابک موصل کوربوغا پس از دو روز از اشغال انطاکیه با لشکری عظیم روانه آن شهر شد]
      .
      .
      .
      ⚄ بخش ۱۸۰: متن اصلی لاتین
      .
      .
      «Et fidei parma protectus non timet arma.
      Turci uallabant nostros, cursuque uolabant,
      et nunc instabant, nunc Christicolas fugiebant:
      dumque fugit Turcus, sinuatus soluitur arcus (areu quippe magis pugnant et non sine plagis). 183 dum graue cum Turcis bellum Boimundus haberet, inque uicem Turcus nostros fugiendo fugaret, in fugiendo quidem uulnus facit et fugit idem. “nara modo qui #Turci ueteri sunt nomine #Parthi, fidere quis uersis mos est fugiendo sagittis”»
      .
      .
      ⚄ ترجمه :
      ‌.
      .
      «و محفوط به سپر ایمان آنها از سلاحشان نترسیدند، #تورکها مردان ما را احاطه كردند، سريع بر اسبهايشان سوار، و به مسیحیان حمله کردند، وحال از آنها متواری گشتند، و در حینی که تورکان فرار کردند با کمانهای خميده خود شروع به تیراندازی کردند، که آنها بیشتر با کمانهای خود نبرد میکنند و با تاثیر بزرگ، در حالی که بوهموند در این اقدام با تورکها دست و پنجه نرم می کرد ، و #ترکها نیز به نوبه خود مردان ما را مهزوم ميكردند و وادار به فرار. در فرار هر دو گروه زخمي ميشدند. همانا آنان كه امروز “#تورک” نامیده میشوند “#پارتیان_قدیم” هستند که طبق رسمشان در حال فرار به تیرهایشان اعتماد دارند»
      .
      .
      .
      .
      .
      #تورکهای_پارتی
      #پارتیان
      #Parthians
      #Turk
      .
      .
      .

  4. محمد بن محمد بن‌طرخان بن اوزلغ فارابی نام واضحا ترکی دارد که در اکثر مطلق منابع همین نسب آمده و اکثر منابع تاریخ قدیم اورا ترک و ترک زاده دانسته اند.کتابهای ایشان به عربی و طرفدار سرسخت علوم‌یونان بود.بنابراین مصادره ای درکار نیست.در خصوص ترکمن ها میتوان گفت آنها هم شاخه ای از سکاهای قدیم بودند چرا که اکثر ترکمن ها هاپلوگروپ های ژنتیکی شاخص سکایی_ سرمتی Q1a و R1b را دارند.در خصوص انتساب قوم مغول به ترکها تقریبا اکثر دانشمندان مخالفند و از نظر ژنتیکی مارکرهای شاخص مغول (هاپلوگروپ C) در اقوام ترک بسیار کم و ناچیز است غیر از مغولهای مسلمان شده ی ترک زبان شرق قزاقستان. در حقیقت مغولها اقوامی حامی بودند نه یافثی ولی با اقوام یافثی مثل ترکها و اورالی ها قرنها مجاور بودند.

  5. بابا تاریخ ترکان با پارسیان فرق میکنه اینها آنچه در کتب و تاریخ پارس بود را خواندند.نه داداشم اینطور نیست شما اگر میخواهید قضاوت کنید اول تاریخ ترکان و ترکمنها را مطالعه‌ کنید کامل.بعد قضاوت کنید و رنگ عوض نکنید.قبل از اشکانیان ترکان سکایی درشمال بودند که بامخامنشیان جنگ میکنند و سرکوروش کبیرپارس را میبرند به دستور ملکه اسمش تئومریس هست فکر کنم ترکمنها و سکایی ها چون ترک بودند در این جنگ باهم علیه کورش جنگیدند. حالا کشورهای آسیای میانه اشکانیان را قبول میکنند که ترکمن بوده پایتخت نسا الآن روستایی درنزدیکی آشک آباد.که به نام اشک اول ساخته شد.ولی این کشورها سکاها را مربوط به کل ترکان میدانند مثل تورآن. من نه پانتورک هستم نه نژاد پرست این چیزهایی هست که همه ترکها و ترکمنها از قرقیزستان تا ترکان بالکان اروپا، میگویند و می‌نویسند. یاشاسین اغوزلار

    1. سلام
      یه سوال داشتم! مگر ترک‌ها با کوروش کبیر دشمنی داشتند؟

  6. بابا تاریخ ترکان با پارسیان فرق میکنه اینها آنچه در کتب و تاریخ پارس بود را خواندند.نه داداشم اینطور نیست شما اگر میخواهید قضاوت کنید اول تاریخ ترکان و ترکمنها را مطالعه‌ کنید کامل.بعد قضاوت کنید و رنگ عوض نکنید.قبل از اشکانیان ترکان سکایی درشمال بودند که باهخامنشیان جنگ میکنند و سرکوروش کبیر پارس را از سرش جدامیکنند به دستور ملکه اسمش تئومریس هست فکر کنمteoomeris ترکمنها و سکایی ها چون ترک بودند در این جنگ باهم علیه کورش جنگیدند. حالا کشورهای آسیای میانه اشکانیان را قبول میکنند که ترکمن بوده پایتخت اشکانیان نسا هست. آشک آباد.که به نام اشک اول یااشکانیان ساخته شد.ولی این کشورها سکاها را مربوط به کل ترکان میدانند مثل تورآن. من نه پانتورک هستم نه نژاد پرست این چیزهایی هست که همه ترکها و ترکمنها از قرقیزستان تا ترکان بالکان اروپا، میگویند و می‌نویسند. یاشاسین ترکمان تاریخی

  7. .
    .
    .
    ⚄ #تورکان_پارتی:
    .
    ‌.
    گویبرتِ ناگنت Guibert de Nogent نويسنده و مؤرخ كاتوليك فرانسوي قرن يازدهم ميلادي است كه در بين سالهاي ( 1055–1124) زندگي ميكرد، نخستين اثر او كتاب تاریخ Dei gesta per Francos است: «کارهای پروردگار به واسطه ی فرانکها» كه در آن به تدوين تاريخ جنگهاي صليبي اول پرداخته، امر مهم در ارتباط با كتاب او اینست که گويبرت خود در میان مبارزان صلیبی بزرگ شده بود آنها را از نزدیک دیده، شواهد و خاطرات آنها را در کتاب خود ثبت کرده است
    .
    .
    .
    ⚄ او در کتابش در اشاره به ارتش و مملکت #تورکها چنین مینویسد:
    .
    .
    ترجمه صفحه ۳۶:
    .
    «مملکت #پارتیان که ما به دلیل تغییرات زبانی امروزه آنها را #تورک خطاب میکنیم، به لحاظ فنون نظامی، اسب سواری و#شجاعت سرآمد هستند… هنگامی که تورکها تعدادشان وسعت یافت و آشوریان مغلوب شدند، تورکها با جرأت و ذکاوت به امپراطوری کنستانتیپول حمله میکردند و به محاصره شهر نزدیک بودند، امپراطور یونانی که از حملات متوالی و بی امان آنها ترسیده بود، نامه ای به فرانسه ارسال کرد که برای رابرتِ بزرگ کنت فلاندرزها نوشته شده بود و در آن با ذکر دلایلی او را ترغیب به دفاع از یونان ميكرد»
    .
    .
    .
    ⚄ گويبرت در ادامه به تكنيك تيراندازي مخصوص توركان ميپردازد كه فن خاص تير اندازي پارتيان بوده:
    .
    .
    صفحه ۶۸:
    .
    «مطمئناً خود فرانک ها که چنین خطر بزرگی را پشت سر گذاشته بودند، شهادت دادند که نمی توانند نژادى قابل مقایسه با #تورکها در سرزندگی روح یا انرژی در حين نبرد پيدا كنند. هنگامی که #تورک ها نبرد را آغاز کردند، جمعيت مردان ما به دليل تكنيك هاي جديد آنها در نبرد رو به محو شدن كرد، (فرانك ها) به سرعت آنها در اسب سواري و اجتناب هجمه هاي مستقيم توسط آنها عادت نكرده بودند، ما يك مشكل خاص داشتيم و آن واقعيت اين أمر بود كه آنها تيرهايشان را هنگام دور شدن از ميدان نبرد پرتاب ميكردند»
    .
    .
    .
    ⚄ او در انتهای کتاب خود در مورد خطاب کردن تورکها با نام پارتیان با ارائه ی رفرنسهای تاریخی مورخین قبل از خود به ثبت اقوالش به صورت علمی میپردازد:
    .
    .
    صفحه ۱۰۰:
    .
    «بگذارید هر آنکس که میخواهد بگوید من بیشتر حذف کرده ام تا نوشته ام، من ترجیح میدم کمتر باشم تا بیشتر، اگر کسی چیزهای دیگری میداند بگذارید هرآنچه میداند بنویسد …اگر کسی در ارتباط با نام #پارتیان که ما آنها را #تورک خواندیم یا قفقازیها در شک است بگذارید کتاب سولینوس، تروگوس پمپئوس در ارتباط با ریشه های پارتیان را بخواند و کتاب جوردنوس The Goth on the Getae ، باشد که پروردگار شاهدی بر اتمام این عمل نیک باشد»
    .
    .
    .
    .

  8. تاریخ ایران زمان سلسله پهلوی به دروغ تحریف گرایی نوشته شد.
    و الا قبل از آن همچنین چیزی نبود،تاریخ سلاطین ساسانی زمان قاجاریان نوشته شده است.بخوانید

  9. طبق نظر پروفسور نجاتی دمیر استاد تاریخ دانشگاه قاضی آنکارا
    آلپ ار تونگا یا همان افراسیاب به فارسی شخصیتی متفاوت از اوغوز خان می باشد .و نکته جالبی که در مورد همه سلسلهای پادشاهی ترک وجود دارد این هست که همه آنها می بایست کوت یا مشروعیت پادشاهی خود را از آلپ ار تونگا کسب میکردند یعنی شجره خود را به او می رساندند .حتی در مورد سلسله عثمانی در زمان سلطان مراد اسم پدر ارطغرل قاضی را از گوندوز آلپ به سلیمان شاه تغییر دادند تا کوت را کسب کرده باشند .

پاسخ دادن به .... لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا